وی را باید یکی از نخستین پرچمداران مبارزه با اقدامهای ضددینی رضاشاه بدانیم. او در شرایطی به مخالفت آشکار و اقدام عملی در برابر رویکردهای ضددینی پهلوی اول پرداخت که جو پراختناق حاکم بر این دوره، مجال هیچ اعتراضی را به کسی نمیداد. بازداشت حاجآقا حسین قمی را باید دلیل اصلی قیام مسجد گوهرشاد و بلکه او را، مهمترین شخصیت این قیام بزرگ بدانیم. هنگامی که بیشتر معاریف شهر مشهد و بزرگان حوزه این شهر، در اندیشه راهکاری برای تقابل با اقدامهای رضاشاه بودند، حاجآقا حسین قمی در کسوت مجتهدی عملگرا و اهل سیاست به جریان ورود پیدا کرد و با وجود ابراز نگرانی برخی اطرافیانش مبنی بر احتمال برخورد شدید شاه با وی و به خطر افتادن جانش، با اعلام این مطلب که «امروز اسلام قربانی میخواهد»، خود را فدایی اسلام دانست و در این مسیر، طعم تلخ زندان و تبعید را چشید و پس از آن نیز، در عتبات به عنوان فقیهی جامعالشرایط، در متن مبارزات شیعیان این کشور علیه اشغالگران غربی حضور داشت. در رواق امروز، یادی خواهیم کرد از این مرجع بزرگ و مبارز که با وجود درخشش نام او در تاریخ مشهد و حرم رضوی، کمتر درباره زندگی فردی و شاخصهای اخلاقیاش میدانیم.
شاگرد مکتب علمای سیاستمدار
حاجآقا حسین قمی ۲۶ آذر سال ۱۲۴۴، در شهر قم دیده به جهان گشود. مقدمات علوم دینی را در این شهر فرا گرفت و سپس راهی تهران شد و در حوزه علمیه پایتخت که در آن برهه زمانی رونقی خاص داشت، از محضر علمای بزرگی همچون میرزامحمدحسن آشتیانی و شیخ فضلالله نوری بهره برد؛ دو عالمی که هر دو در عرصه سیاست فعال بودند و نقش مهمی در توجه حاجآقا حسین قمی به این مقوله ایفا کردند. او بعدها به عتبات رفت و در درس میرزای بزرگ شیرازی و آخوند خراسانی هم حضور یافت. جالب است بیشتر استادان شاخص حاجآقا حسین قمی در ایران و عتبات، علمایی بودند که نسبت به وقایع سیاسی و تکاپوهای استعماری، حساسیت ویژهای داشتند و این رویکرد، در زندگی اجتماعی او نیز، جلوهای ویژه پیدا کرد. وی پس از تحصیل در عتبات، مدت کوتاهی به تهران بازگشت و در حوزه علمیه این شهر به تدریس پرداخت، اما در سال ۱۲۸۲، سه سال پیش از نهضت مشروطیت، دوباره به عراق بازگشت و این بار، در مجلس درس میرزا محمدتقی شیرازی معروف به میرزای دوم حضور یافت و به یکی از شاگردان برجسته و مورد توجه وی تبدیل شد. ذکر این نکته لازم است که حاجآقا حسین قمی از تمامی مراجع نامدار نجف اشرف و سامرا اجازه اجتهاد داشت و این اجازات، جایگاه بلند علمی او در میان علمای آن دوره را نشان میدهد. به هر تقدیر، حاجآقا حسین قمی مدتی بعد و در پی تقاضای مردم مشهد از میرزای دوم شیرازی، برای فرستادن مجتهدی که بتواند رونقی مضاعف به حوزه علمیه مشهد ببخشد، راهی مشهد شد و به محض ورود به این شهر، سکان امور شرعی مردم را به دست گرفت. او در مشهد به تربیت شاگردان متعددی مبادرت ورزید که بعدها بسیاری از آنها، بدل به علمای نامدار و مجتهدان صاحب فتوا شدند.
اسوه تهذیب نفس
با وجود آنکه جمع زیادی از مردم مشهد، عملاً حاجآقا حسین قمی را به عنوان مرجع تقلید خود میشناختند، اما او با انتشار رساله عملیه در سال ۱۳۱۱، سالها پس از شهرت در جامعه، به مرجعیت خود رسمیت بخشید. وی افزون بر مقام علمی و هوشیاری سیاسی، نسبت به تهذیب نفس خود سختگیر بود. شاگردان و دوستانش به این مسئله تأکید دارند که حاجآقا حسین قمی از هر جایگاه و موقعیتی که موجب تقویت منیّت در شخصیت میشد، سخت پرهیز میکرد و در مبارزه با نفس اماره، پایداری فراوانی داشت. شاید روایتی که آیتالله العظمی میلانی درباره حاجآقا حسین قمی نقل کرده است، بتواند این بخش از شخصیت او را بیشتر برای مخاطبان این نوشتار آشکار کند. آیتالله العظمی میلانی نقل کرده است: «به حرم سیدالشهدا(ع) مشرف شدم، حاجآقا حسین قمی بالای سر مطهر نشسته بودند، به من اشاره نموده، نزد ایشان رفتم و آقا اظهار داشتند: ریاست و مرجعیت دینی بعد از آسید ابوالحسن [اصفهانی] به من روی آورده و من میترسم به دینم لطمه بخورد! من دعا میکنم شما آمین بگویید : خدایا! اگر این ریاست به دین من مضار است، جان مرا بگیر! سپس آن قدر گریه کردند که زمین از آب دیده ایشان تَر شد». این اتفاق مربوط به سال ۱۳۲۵ است، زمانی که پس از رحلت مرحوم شیخ ابوالحسن اصفهانی، حاجآقا حسین قمی مرجعیت عامه یافت و این مرجعیت، فقط سه ماه ادامه داشت؛ زیرا او در ۱۶ اسفند ۱۳۲۵ دار فانی را وداع گفت و در حرم امیرالمؤمنین(ع) به خاک سپرده شد.
توجه به سیاست، تا پایان عمر
با وجود این همه تلاش در مسیر تهذیب نفس، حاجآقا حسین قمی در زمره افرادی قرار نداشت که مردمگریزی پیشه کند و همه ایام عمر را به عبادت و تهجد مشغول باشد و در حد اعلای فعالیت اجتماعی، به سراغ تدریس علوم دینی برود. او پس از واقعه مسجد گوهرشاد و تبعید شدن به عتبات هم، دست از مبارزه با استعمار و اذناب آن بر نداشت. در جریان اشغال عراق در جنگ جهانی دوم توسط متفقین، حاجآقا حسین قمی از علمایی بود که با صدور فتوای جهاد علیه اشغالگران، خواهان مبارزه با تسلط اجانب بر سرزمینهای اسلامی شد. وی پس از حدود هشت سال تبعید، در سال ۱۳۲۲ بار دیگر و در میان استقبال گسترده مردم، به مشهد بازگشت و در حرم رضوی ضمن سخنرانی آتشینی، خواستار لغو کشف حجاب، بازگرداندن آموزشهای دینی به مدارس و مقابله با رفتارهای ضددینی، آزادی فعالیتهای حوزههای علمیه و بازگرداندن حقوق ضایع شده در دوره رضاشاه به صاحبان آن شد. این اقدام نشان میدهد حاجآقا حسین قمی حتی در واپسین سالهای عمر خود نیز، با وجود کهولت سن، حاضر به ترک عرصه مبارزه با استعمار و دشمنان دین نبود.
نظر شما